دبستان دخترانه ی معلم شهرستان بندرلنگه

الهی یکتای بی همتایی بر همه چیز بینایی در همه حال دانایی

دبستان دخترانه ی معلم شهرستان بندرلنگه

الهی یکتای بی همتایی بر همه چیز بینایی در همه حال دانایی

حمد و ستایش خدای عزّوجلّ

ستایش مخصوص خداست که هستی او اول دروجودومبدا آفرینش است بی آنکه آن ذات ازلی را 

  

اول وابتدایی باشد.وآخردروجوداست بی آنکه حقیقت ابدی را آخر وانتهایی باشد. و موجودیقبل از  

 

 او وبعد از او نتواند بود.  

 

درد دل با خدا

ای آرمان دل مشتاقان، ای نهایت آرزوهای عاشقان،دوست داشتن نورا از خودت 

 

 درخواست می کنم. و دوستی آنان را که تورا دوست دارند. و دوستی هر کاری که مرا 

 

 به قرب تو می رساندو  

 

می خواهم که خودت را نزد من محبوب تر از هر چیز دیگر قراردهی و عشقم به خودت 

 

 را به سوی خشنودی ات بگردانی و شوقم به خودت را بازدارنده از نافرمانی ات سازی 

 

                                                                                             

درد دل با خدا

الهی ! یکتای بی همتایی بر همه جیز بینایی در همه حال دانایی  

 

الهی! عنایت تو کوه است و فضل تو دریا، کوه کی فرسودو دریا کی  

 

کاست ! 

 

الهی ! ای داننده ی رازها ، ای بیننده ی نیازها ای شنونده ی آوازها ! از  

  

بنده خطا آیدو از تو عطا  ! 

 

الهی خود را از همه به تو وابستم نومیدم مساز بگیر دستم!

ستایش خدای یکتا

ستایش مخصوص خدایی است که به قدرت کامله ی خود شب و روز را خلق فرمود و از یکدیگر متمایز


کرد .


وبرای هریک حد محدودی و اندازه ی معینی قرار داد و تاریکی شب را لباس و پوشش خلق قرار داد تا


بندگان در لباس شب رفته و آسایش و خواب راحت کنند و روز را به تقدیر ازلی الهی روشن گردانید تا


در طلب روزی و تحصیل معاش خلق به فضل و کرم خدا بکوشند وبدین سبب روزی از خدا طلبند


ودرروی زمین او سیر کنند وبندگان را در این اعمال شب و روز امتحان می کند.



درد دل با خدا

پروردگارا! به درگاه تو پناه میبرم وتو نیز پناهم بخش مگذار که موجودی آزمند و خویشتن دوست باشم مگذار که صولت خشم حصاربردباری مرا درهم بشکند وحمله ی حسد مناعت فطرت مرا به مذلت و خفت فرو کشاند.

پروردگارا ازخصلت طمع که دنائت آورد و آبرو برد- ازبدخویی که دل دوستان بشکند وبه دشمنان نیرو بخشد. از لجاج شهوت که همت های بلند را پست سازد به درگاه تو پناه می برم.

الهی روا مدار که پنهان ما از پیدا ی ما ناستوده تر باشد و در ورای این صورت زیبا سیرتی زشت و ناهموار نهفته باشد.

پروردگارا به درگاه تو پناه میبرم از آنچه نمیدانم سخن بگویم و راه جویان را همچون خویشتن در دریای ضلالت و گمراهی حیران و سرگردان سازم